کد مطلب:314354 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:216

قدمگاه مارم
جناب حجةالاسلام آقای حاج شیخ علی خادم طی نامه ای به دفتر انتشارات مكتب الحسین علیه السلام خطاب به مؤلف كتاب حاضر چنین مرقوم داشته اند:

بنا به درخواست برادر عزیز دانشمندم جناب حجةالاسلام آقای حاج شیخ علی ربانی خلخالی، مطالب زیر را می نویسم: در شهر فین بندرعباس از استان هرمزگان، چندین قدمگاه موجود است كه اكثرا به نام حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام است، از آن جمله قدمگاهی است در فین محله مارم كه مردم و اهالی مارم علاقه ی خاصی به آن مكان مقدس دارند و كرامتی از آن مكان دیده اند و هر ساله در ایام محرم و صفر و تمام ماه مبارك رمضان قرائت قرآن و دعا و عزاداری به طور چشمگیری برپا می شود و چند نفر كه كرامات قابل ملاحظه دیده اند و به مطلب و حاجات خود دست یافته اند، همه ساله روز تاسوعا كه متعلق به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام است اطعام مفصلی می دهند كه تمام مردم مارم از آن بهره می برند. درخت سدری در آن مكان وجود دارد كه در اطراف آن حسینیه ای به نام حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ساخته اند و شخصی به نام محمد جعفر دبیری كه بانی و خدمتگذار این قدمگاه بوده كرامتی دیده بود. ایشان در تمام اعیاد و وفیات چهارده معصوم علیهم السلام با این جانب علی خادم كه روحانی محل بودم، همكاری تنگاتنگی داشت و هم اكنون بانی و خدمتگذار آن مكان مقدس داماد آن مرحوم است.

در این حسینیه، در تمام اعیاد و وفیات مجلس برگزار می شود و شخصی به نام پردار كه حاجتی داشته و برآورده شده زمینی در جنوب حسینیه مذكور خرید و آن را آماده نمود، و دیوار كشید و ایام تاسوعا و عاشورا و اربعین دسته عزادار از راه دور و نزدیك در آن جا جمع و عزاداری مفصلی برپا می شود.

هر كس بیمار دارد آن روزها، مخصوصا روز تاسوعا می آورد و شفای او را



[ صفحه 219]



می گیرد. در پایان مستدعی است این اشعار كه درباره ی حضرت ابوالفضل علیه السلام و زبان حال حضرت سیدالشهداست مرقوم فرمائید.

وقتی امام حسین علیه السلام بر بالین سر برادر رسید، فرمود:



برخیزای سپهبد و سردار لشكرم

لشكر كنند هلهله اندر برابرم



گر آب نیست غصه مخور آبرو به جاست

اشكم چكد به روی تو ای آب آورم



سقائی تو گشت مبدل به چشم من

یك مشك اشك دارم در خیمه می برم



خواندی مرا برادر و دانم كه از بهشت

پیش از من آمده به سراغ تو مادرم



پدر دو شهید اقل طلاب

الأحقر علی خادم



[ صفحه 221]